نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار پژوهشگاه قرآن و حدیث/دبیر گروه فقه
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [العربیة]
نویسنده [العربیة]
ینقسم البحث الفقهی وفقاً لرؤیة البحث، ومقدمات الاستدلال، ونوع الاستنتاج إلى أصناف وأنواع مختلفة. إذ تقودنا دراسة هذه الأصناف، والأنواع والمصادیق إلى العثور على عشرین نوعاً من أنواع البحث الفقهی. وفی هذه الدراسة قمنا بتحلیل أنواع الأبحاث الفقهیة وتقسیمها وفقاً للمبادئ العلمیّة لکل قسم منها، وذلک لتأسیس اطار منظم للبحث الفقهی ذی فروع متعددة. ومن أجل تقسیم الأبحاث وتکوین هیکلیة فی الدراسة، قدمنا شرحاً دقیقاً لکل نوع وقمنا بتقسیمها تقسیماً دقیقاً. وتقسم هذه الدراسة البحث الفقهی حسب الرؤیة الرئیسیة إلى "المُستنبِط" و "طریقة طرح البحث". فی قسم المستنبط لدینا مقاربتان هما "الاستنباط القائم على الفرد" و "الاستنباط الجماعی" وفی قسم طریقة البحث لدینا أیضا محوران رئیسیان هما: "فقه الفتوى" وفقه الاستدلال" وأشرنا إلى الأنواع المختلفة لکل منها. وتوضح هذه الدراسة العلاقة بین الأقسام المختلفة بناء على الفروض المسبقة لکل منها.
کلیدواژهها [العربیة]
فقه در لغت به معنای «مطلق علم و فهم» است؛[1] البته برخی کوشیدهاند آن را فهم خاصی تابع تبیین و اثبات معنا کنند.[2] این واژه در اصطلاح به دانشی با موضوع علم به احکام شرعی اختصاص یافته است؛ علمی که در آن حکم شرعی مبتنی بر دلیل کشف میشود.[3] بحث فقهی تلاش روشمند فقیه برای دستیابی به حکمی جدید یا گزینش نظری خاص از میان نتایج متعدد بهدستآمده در بحثهای گذشته با توجه به قوت دلیل آن است.[4]
بحث فقهی نزد فقیهان تا به امروز از زوایا و جنبههای مختلف بررسی شده است. تمام گونههای بحث فقهی در «کشف حکم شرعی از ادله» مشترکاند؛ اما زوایای گوناگون بحث، نوع مقدمات و ظرافتهای داخلی مباحث، موجب تعدد و تنوع بحثهای فقهی شده است.
مقصود از گونهشناسی در این نگارش توصیف و تحلیل اَشکال و نمودهای متعدد بحث فقهی است که تابع متغیراتی چون زاویه بحث، کیفیت استخدام دلیل و جمعبندی مباحث و نتایج پدیدار میشود. این پژوهش به مطالعه گونههای بحث فقهی بر اساس توصیف آنچه موجود است، مبتنی بر مصادیق و نمونههای مدون بحث فقهی توجه کرده است.
بروز و ظهور عنوانها و اصطلاحات متعدد در حوزه بحث فقهی از ابتلائات جدی مباحث معاصر است. این به آن سبب ابتلا تلقی میشود که نبود تبیین صحیح در خصوص این اصطلاحات و ناآشنایی با جایگاه و کارکرد آنها گاه به استفاده ناصحیح و مصادره به مطلوب منتهی میشود. عامل دیگری که رواج اصطلاحات متعدد در حوزه بحث فقهی را با مشکل مواجه میکند، التفاتنکردن به شناسایی گونههای بحث فقهی است که به تغافل از ظرافتهای این گونه از بحثها منتهی میشود و این تلقی را رواج میدهد که در پس این اصطلاحات متنوع، حقیقت تأثیرگذاری بروز نخواهد کرد. حال آنکه توجه به تبیین صحیح گونههای بحث فقهی و اصطلاحات مرتبط با آن، همچنین تعیین رابطه صحیح میان گونههای مختلف بحث فقهی ــ به شکلی که تضمینکننده استمرار ماهیت بحث فقهی در هر گونه باشد و در ضمن آن زوایای متفاوت تأثیرگذار بر هر گونه را با بحث دیگر تبیین کند ــ میتواند ساختار دانشی بحث فقهی و ابعاد متعدد آن را برای پژوهندگان دانش فقه، علمی کند و کارکردهای گوناگون بحث فقهی را نشان دهد.
در این پژوهش میکوشیم با بهرهگیری از بحثهای اندیشمندان پیشین، ساختار جامعی را طراحی و عرضه کنیم که ضمن حفظ ظرافتها و ابعاد متعدد هر گونه از بحث فقهی، نسبت صحیح میان اقسام و گونهها را نیز پوشش دهد.
تاکنون درباره گونههای بحث فقهی به طور جدی پژوهش نشده است؛ اما برخی تلاشهای موجود در منابع مکتوب دانش فقه اسلامی را میتوان مصداقی برای این بحث دانست. در میان اندیشمندان شیعه، بروجردی در مقام استناد به سخنان فقهای نزدیک به عصر معصوم7 و اتفاق ایشان بر برخی عبارات، مسائل فقه را بر دو قسم «أصول متلقاة» و «فروع استنباطی» دانسته است.[5] برخی دیگر بدون اشاره به گونههای بحث فقهی و معیار تقسیم آن، در گزارش خود از منابع مکتوب فقه، کتب فقهی را در دو بخش کلی «فقه استدلالی» و «فقه فتوایی» تدوین کردهاند.[6] گروهی دیگر نیز بدون به دست دادن مبنای تقسیمی مشخص، تألیف فقهی در امامیه را بر سه نوع: «فقه روایی»، «فقه استدلالی» و «فقه فتوایی» دانسته و هر یک از این اقسام را تعریف کردهاند.[7] همچنین عدهای آثار بهجامانده از فقیهان را بر سه قسم «فقه استدلالی»، «نیمهاستدلالی» و «غیراستدلالی» دانستهاند.[8] برخی نیز در تقسیم اجتهاد، فروعی را مطرح کردهاند که از آن میتوان برای گونهشناسی بحث فقهی استفاده کرد؛[9] اما تقسیم روشن و جامعی از گونههای بحث فقهی عرضه نکردهاند.
در میان اهل سنت نیز درباره برخی گونهها از بحث فقهی و شناسایی و تحلیل آنها بحثهای کامل و شایانی شکل گرفته؛ اما این بحثها نیز محدود به بررسی و تحلیل نمونههای خاصی از بحث فقهی است و موضوع آن شناسایی جامع گونههای بحث فقهی نیست.[i] برخی دیگر از منابع نیز همانند منابع شیعه فقط اشاراتی به این موضوع دارند. از این اشارات میتوان برای گونهشناسی بحث فقهی استفاده کرد،[ii] اما سابقه پژوهشی این موضوع محسوب نمیشود.
در حقیقت، مجموع این تلاشها پیشینهای جدی برای گونهشناسی بحث فقهی رقم نمیزند، اما گامهای اولیه برای شکلگیری اندیشه تحلیلی درباره گونههای بحث فقهی و ساختار جامع بحث فقهی محسوب میشود و ایده اولیه را در اختیار محقق قرار میدهد.
در نگاهی جامع، با توجه به نوع تألیفات موجود و بحثهای صورتگرفته، میتوان بیش از بیست عنوان برای گونههای بحث فقهی برشمرد. در این میان شاید اصطلاحات «فقه فتوایی» و «فقه استدلالی» مأنوسترین و پرکاربردترین واژگان استفادهشده در بحث فقهی باشد که در میان میراث مکتوب نیز سابقهای دیرینه دارد.[10] در کنار این دو اصطلاح، کاربرد واژه «نیمهاستدلالی» نیز در مقایسه با بحث فقهی بروز و ظهور جدی یافته است.[11]
از دیگر گونههای بحث فقهی میتوان به عناوینی چون «احکام القرآن»، «فقه القرآن» و «آیات الأحکام» اشاره کرد که از دورانهای نخستینِ این بحثها اندیشمندان حوزه فقه به آن توجه کردهاند و تا به امروز استمرار یافته است.[12] این گونه از بحث فقهی گاه چنان پیش رفته و رنگ جدی به خود گرفته که در کنار جریان اصیل «فقه القرآن»، جریانهای خاصی را مبتنی بر اکتفای به قرآن در بحث فقهی در پی داشته است.[iii]
در کنار بحث از آیات و کشف دلایل حکمی آن، فقه مبتنی بر «سنت» نیز گونه دیگری از بحثهای فقهی را شامل میشود. این گونه از بحث گاه چنان قوت گرفته که به جریانهای خاص در فقه اسلامی منتهی شده است.[13] «فقه مأثور» دورهای تاریخی از اندیشه فقهی را در اسلام رقم زده است؛[14] اما توجه به این نوع فقه به مثابه گونهای از بحث فقهی، از دیرباز تا به امروز، همچنان جریان مستمر خویش را حفظ کرده است و اندیشمندان به آن اهتمام داشتهاند.[iv]
«فقه مقارن» با گونههایی همرتبه با آن، چون «فقه الخلاف»[v] و «فقه الوفاق»،[vi] نیز از دیگر اصطلاحاتی است که بهتبع نوع التفات به آرای فقها و اندیشههای فقهی در بحث فقهی شکل گرفته و به جریان افتاده است. در امتداد این گونه واژگان میتوان به نگاه جنجالی معاصر با عنوان «فقه بدون مذهب» نیز اشاره کرد.[vii]
«فقه النوازل» نزد اهل سنت و «مسائل مستحدثه» نزد شیعه از دیگر اصطلاحات ناظر به بحث فقهی است. درباره این واژگان اصطلاحی منابع فقهی خاصی شکل گرفته که اعتنای جدی و اولی آنها مسائلی است که در آثار پیشینیان نیامده و امروزه مکلف به آن مبتلا است. «مستحدثات» یا «نوازل» از فروعی است که امروزه بسیار به آن توجه شده است.[viii]
«فقه اجتماعی» با دو تقریر ناظر به ماهیت این گونه از بحث فقهی، گونهای دیگر از اصطلاحات ناظر به بحث فقهی را در دوران معاصر رقم زده است. در یک تقریر از این گونه، بحث فقهی مشتمل بر استنباط احکامی متعلق به ماهیتی به نام جامعه است؛[15] چنانکه به جامعه بهمثابه موضوعی خاص اهتمام دارد و آن را کالبدشکافی و احکام متناسب با آن را استخراج و استنباط میکند. در این تقریر، مبادی استنباطی با موضوعات و مسائل دیگر تفاوتی نخواهد داشت. تقریر دوم از فقه اجتماعی ناظر به حاکمیت اندیشهای اجتماعی بر استنباط احکام است. خروج از نگاههای فردی، حتی در استنباط احکام متعلق به افراد، موضوع این قسم از بحث فقهی است. در این حیث، انسان در مقام عنصری از عناصر حقیقتی به نام جامعه مطالعه میشود و برای چنین حیثی، یعنی انسان به مثابه عنصری اجتماعی، استنباط احکام صورت میگیرد.[16]
در مباحث معاصر، یکی از واژگانی که رنگ جدی به خود گرفته و به آن توجه شده، «فقه موضوعی» است. نگاه تخصصی به فقه و تقسیم موضوعات و محور قراردادن آن برای بحث فقهی، شاخص اصلی این گونه از بحث فقهی است که در مقابل نگاه عام به مسائل فقهی قرار دارد. متمرکز شدن فقیه بر موضوعی خاص، شناخت تخصصی جوانب موضوع و استنباط حکم برای آن، محور این تقسیم است. گسترش موضوعات و فراوانی آن در کنار تکاثر اطلاعات در دنیای معاصر، امکان اکتفا به نگاه عام و تسلط همهجانبه بر تمام موضوعات فقهی را از فقیه سلب و مطالبه نگاه تخصصی را ایجاد کرده است.[17] از اصطلاحات همگون با این واژه، که در دوره معاصر رواج یافته است، میتوان به «فقه حکومتی»،[ix] «فقه التقنین»،[18] «فقه اقتصاد»[x] و «فقه خانواده»[19] اشاره کرد.
واژگانی چون «استنباط مسئلهمحور»، «فقه نظریه» و «فقه نظام» نیز گونههای جدیدی را برای بحث فقهی رقم زدهاند. موضوع «فقه نظریه» کشف و تدوین مجموعه مسائل مترابط و تأثیرگذار بر یکدیگر و تبیین روابط شرعی میان آنها و احکام هر یک با توجه به نوع تأثیر و تأثرشان از یکدیگر است.[20] موضوع بحث نظامسازی نیز طراحی نمونههای جامع و ساختارمند برای اجراییکردن مباحث فقهیِ ثابتشده در نظریهای فقهی، مبتنی بر استنباط و مبانی فقهی روشن است.[21]
از دیگر واژگان اصطلاحی معاصر میتوان به اصطلاحاتی چون «اجتهاد گروهی»، «شورای فتوا» یا همان «الفقه الجماعی» اشاره کرد؛ پدیدهای نوظهور که در میان اهل سنت نمودی جدی یافته است.[xi] این گونه از بحث فقهی را شهید سید محمدباقر صدر[22] با نظریه «المرجعیة الرشیدة»، شهید مطهری[23] با نظریه «شورای فقهی» و دیگرانی همچون آیتالله طالقانی[24] در اندیشه فقهی شیعه مطرح کردهاند. شاید بتوان «شورای نگهبان»، «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «خبرگان رهبری» را نمودهایی از این گونه بحث فقهی دانست.
گوناگونی واژگان مرتبط با بحث فقهی و تعدد و فراوانی آن به این معنا نیست که تمام این عنوانها مَقسم یکدیگرند و هر یک بحث مستقلی را فارغ از دیگری شکل میدهند و ماهیت جداگانهای را رقم میزنند، بلکه توجه به ویژگیهایی چون مبادی، مقومات و ظرایف بحث، در تعدد و تکاثر این عنوانها نقش داشته است. بررسی و تحلیل گونههای مختلف و کشف نظام ارتباطی جامعی که بتواند این تنوع بحث را پوشش دهد، مسئلهای مهم و کلیدی در هدایت و راهنمایی پژوهندگان بحث فقهی است.
مرور اصطلاحات توصیفشده در بحث قبل نمایانگر پیشفرضهای حاکم بر تقسیم است؛ چنانکه برخی از واژگان مذکور ناظر به ماهیت بحث فقهیاند و برخی ناظر به ماهیت بحثکننده از موضوع فقهی. این نکته در شکلگیری اصطلاح «فقه جماعی» یا همان «فقه گروهی» در کنار دیگر اصطلاحات، نظیر «فقه استدلالی»، «فتوایی»، «مأثور» و «موضوعی»، نمایان است؛ چنانکه موضوعِ محوری در اصطلاح «فقه جماعی» ناظر به استنباطکننده و پژوهنده بحث فقهی است.
بر این پایه، میتوان گفت یکی از مقسمهای جدی و کلان تأثیرگذار بر بحث فقهی، نوع ملاحظه و زاویه دید است که دو بعد استنباطکننده یا باحث و محتوای استنباطی یا نحوه طرح بحث را در بر میگیرد.
توجه به استنباطکننده و محور قراردادن آن برای تقسیم بحث فقهی، یکی از موضوعهای مهم معاصر است. تا به امروز استنباط فقهی حرکتی شخصی و فردی بود که فقیه بهتنهایی انجام میداد، اما نظریهپردازی در حوزه «فقه گروهی» و شکلگیری مجامع و مؤسسات فقهی در اهل سنت و به دست دادن نمونههای عملی و واقعی از استنباط گروهی، تصور معهود را تغییر داد. از این نگاه، بحث فقهی بر دو قسم است: «مبتنی بر استنباط فردی» و «مبتنی بر استنباط گروهی».
محتوای استنباطی یا نحوه طرح بحث گونههای فراوانی را پوشش میدهد و عمده اصطلاحات و واژگان اشارهشده در این بحث، ناظر به اقسام و گونههای مطرحکردن محتوای بحث فقهی است. برای تقسیم بحث در این حوزه میتوان قدر مشترک استدلال را محور قرار داد که در بسیاری از گونهها جریان تام دارد؛ همانطور که در تقسیم بحثهای گذشتگان نیز توجه و التفات جدی به این مقسم حاکم بر تقسیم بحث فقهی بوده و تقسیم مباحث فقهی به «استدلالی» و «غیراستدلالی» یا همان «فتوایی» اشتهار یافته است. نقطه فارق این دو قسم فقهی را میتوان اینگونه تبیین کرد که در «فقه استدلالی» تقریر کیفیت استنباط و اثبات حکم اتفاق میافتد، حال آنکه در «فقه فتوایی» فارغ از چگونگی اثبات، فقط به بیان و نقل حکم اکتفا میشود.[xii] در این میان ظرافتهایی چون مراعات مصالح اجتماعی و احتیاط در اعلام نظر نیز موجب تفاوتهای جدی «فقه فتوایی» و «فقه استدلالی» شده است.[xiii]
در تصویر جامع میراث مکتوب بحث فقهی، کتب و منابعی که بحث فقهی را به شکل «نیمهاستدلالی» مطرح میکنند، نیز بروز و ظهور جدی دارد. فراوانی نمونههای بحث فقهی به شکل «نیمهاستدلالی» سبب شد برخی تصور کنند «فقه نیمهاستدلالی» مقسم دیگری برای «فتوایی» و «استدلالی» است؛[25] اما روشن است که مطابق تقسیم رایج، با توجه به خروج منابع «نیمهاستدلالی» از دایره منابع «فتوایی» و همچنین ورود «استدلال» در آنها میتوان این آثار را نیز داخل در منابع «استدلالی» دانست. آنچه در حفظ فایده شناختی از منابع «نیمهاستدلالی» و جایگاه آن در بحث فقهی مهم است، التفات به تقسیم منابع «استدلالی» به سطوح مختلف و مراتب متعدد بحث است که تمییز منابع «نیمهاستدلالی» از آن جمله خواهد بود؛ از این رو، تقسیم به «استدلالی» و «فتوایی» به قوت خود باقی خواهد ماند و فقه نیمهاستدلالی از تقسیمات و زیربحثهای فقه استدلالی به شمار خواهد آمد.
درباره «فقه روایی» نیز هرچند میتوان به دقت اصولی، بحث و نظرهایی درباره برخورداریاش از «استدلال فقهی» مطرح کرد و مطابق برخی تقسیمات آن را در عرض دو قسم «استدلالی» و «فتوایی» دانست،[26] حق آن است که تتبع در میان میراث مکتوب «فقه روایی» بدون پیشداوری اصولی، حضور پررنگ مفهوم و مصادیقی مشابه «فقه فتوایی» در قالب «فتوای به نص» برای عمل مکلف[xiv] و همچنین نمودهایی از «استدلال» مشابه «فقه استدلالی» در قالب «جمع و تحلیل نصوص»[xv] را در اختیار محقق قرار میدهد. با وجود این گونه نمودها میتوان «فقه روایی» را نیز در زمره سطوح بحث و داخل در مقسم کلی «استدلال» دانست.
بر این پایه، در تقسیم کلان بحث فقهی به نظر میرسد صحیح آن است که بحث فقهی را به دو بخش کلی «فقه فتوایی» و «فقه استدلالی» قرار دهیم و سطوح بحث فقهی و زوایای گوناگون آن را در این چارچوب مطالعه و تقسیم کنیم.
سطوح و گونههای بحث در «فقه فتوایی» محدودتر از بحث فقهی در حوزه بحث «فقه استدلالی» است؛ چنانکه فقه فتوایی تا به امروز در سه قالب «تعلیقهنگاری»،[xvi] «رسالهنویسی»[xvii] و «استفتائات»[xviii] عرضه شده است. در نهایت، افزون بر قالب مطرحکردن بحث در «فقه فتوایی»، میتوان این گونه بحث فقهی را از نظر نوع التفات به مخاطب نیز بر دو گونه «احکام فردی» و «احکام اجتماعی» تقسیم کرد.
بحث در تقسیم «فقه استدلالی» بسیار گسترده است؛ چنانکه عمده واژگان توصیفشده در بخش قبل بهروشنی ناظر بر این گونه از بحث فقهی و تفاوت نگاه و زوایای دید گوناگون در بحث «فقه استدلالی» است. با توجه به این نکته، مطالعه پیشفرضهای حاکم بر گونههای اصطلاحات مرتبط با بحث فقهی میتواند نمایانگر وجه فارق هر یک از دیگر گونههای «فقه استدلالی» باشد. مطالعه واژگانی چون «فقهالقرآن» و «الفقه المأثور» و دقت در پیشفرضهای بحث فقهی، نمایانگر آن است که این سبک از واژهگزینی برای تمییز بحث فقهی ناظر به کیفیت و نوع تعامل با «نص» است؛ چنانکه در گونههایی از بحث فقهی در استنباط و کشف حکم به «قرآن کریم» دقت شده و در گونهای دیگر «سنت» محور بحث قرار گرفته و گونه دیگری از بحثهای فقهی را رقم زده است.
التفات به نص در تقسیم بحث فقهی، منحصر در این دو بحث نیست؛ چنانکه در نگاه استنباطی و تفریعی در بحث فقهی دو مبحث گسترده «استنباط مبتنی بر نص» و «استنباط فراتر از نص» از جنجالیترین مباحث فقهاند و نگارشهای مبنایی در حوزه فقه را رقم زدهاند.[xix] در حقیقت میتوان بر اساس میزان التفات به نص و نقش محوری آن در بحث فقهی، دو گونه «اکتفای به نص» و «استنباط فراتر از نص» را مشخص کرد، که هر کدام زیربخشهای مشخصی از گونههای بحث فقهی را دارند؛ چنانکه بحث فقهی «نصمحور» بر دو گونه «فقهالقرآن» و «الفقهالمأثور» آشکار شده و بحث فقهی «فراتر از نص» در دو گونه «استنباط مبتنی بر نص» و «استنباط در مقابل نص» بروز یافته است.
برخی دیگر از واژگان ناظر به بحث فقهی، چون «فقه مقارن»، را میتوان به رویکرد مذهبی در تحلیل و استنباط احکام تقسیم کرد. فقیه در بحث فقهی احکام را گاه تابع چارچوبهای مذهب استنباط میکند و گاه فراتر از نگاه مذهبی. این دو گونه شامل آثار و نمودهای فراوانی است که در ضمن مطالعه آنها میتوان وجوه تمایز گستردهای را برای هر قسم مطرح کرد. چنانکه تمایز در مبادی اصولی بحث میان مذاهب به شکل مستقیم و مبادی و پیشفرضهای کلامی حاکم بر اندیشه مذهبی به شکل غیرمستقیم، از نقاط فارق بحث فقهی «درونمذهبی» و «فرامذهبی» است. بحثهای فقهی «فرامذهبی» نیز با دو رویکرد جریان یافتهاند:
1. اصطلاح «فقه مقارن» ناظر به رویکردی از بحث فقهی فرامذهبی است. در نگاه مقارن، فقیه به مباحث استنباطی فقهای دیگر مذاهب نیز توجه میکند؛ اما عموماً تقیید و التزام خود را به مذهبی مشخص حفظ میکند و تلاش خود را برای اثبات فهم مذهبیاش به کار میگیرد.[xx]
2. رویکرد دوم، نگاه جنجالی معاصر با عنوان «فقه بدون مذهب» است.[xxi] در این رویکرد، فقیه فارغ از نگاه مذهبی، درباره ادله موجود در اندیشه اسلامی بحث میکند و با بررسی مبانی و منابع موجود، مبنایش را برمیگزیند و بدون اعتنا به چارچوبهای مذهبی، چه درباره مذهبی خاص و چه درباره مذاهب پذیرفتهشده، حکم را استنباط میکند.[xxii] این اندیشه بهمثابه نگاه تحلیلی و مبنایی، اندیشهای معاصر است که برخی به آن تمسک و برخی بهشدت با آن مقابله کردهاند.[xxiii]
بحث از محور تقسیم در واژگان دیگری چون «فقهالخلاف» و «فقهالوفاق» را میتوان در نوع التفات به آرا و اندیشههای فقیهان و عالمان دیگر دانست. گاه آرای فقها و اندیشههای فقهی از جهت اختلافها و تفاوتها مطالعه میشوند که «فقهالخلاف» نامیده میشود و گاه اتفاقها و مشترکات را بحث فقهی مطالعه میکنند که آن را «فقهالوفاق» یا «فقهالائتلاف» نامیدهاند. نگارندگان «فقهالخلاف» گاه به حوزههای مذهبی التفات داشتهاند و اختلافنگاری را محدود به مذهب مطالعه کردهاند[xxiv] و گاه دست به نقد و تحلیل اختلافهای میان مذاهب زدهاند.[xxv]
در بخش دیگری از واژگان ناظر به بحث فقهی میتوان روزآمدی مباحث و توجه به نیازهای عصری را ملاک و پیشفرض تولید اصطلاح دانست. «فقهالنوازل» نزد اهل سنت و «مسائل مستحدثه» نزد شیعه اقسام مجزاییاند که در مقابل بحث فقهی ناظر به ابواب معهود قرار دارند. در این تقسیم برخی منابع، نگارش فقهی مطابق مرسوم و مسائل موروث فقهی را پیشه کردهاند و در مقابل آنها، منابع فقهی خاصی شکل گرفته که اعتنای جدی و اولیشان مسائلی است که در آثار گذشتگان نیامده و امروزه مکلف به آنها مبتلا است.
در اصطلاح رایجشده «فقه اجتماعی» نیز به وجه تقسیم و تفکیک مباحث فقهی از دو حیث دقت شده است: 1. التفات به ماهیتی به نام جامعه و تدارک احکام مرتبط با آن؛ 2. التفات به هویت اجتماعی به مثابه هویتی حاکم بر اندیشه فقهی در مقابل فقه فردمحور در استنباط احکام.
نگاه ساختاری به بحث فقهی نیز از ویژگیهایی است که موجب تقسیم بحث فقهی شده است. در خصوص این مباحث، به تبع نگاه معاصر، به توسعه بحث فقهی اهتمام جدی شده است. تفکیک «استنباط مسئلهمحور» از «نظریهپردازی» و «نظامسازی»، واژگانی چون «فقه نظریه» و «فقه نظام» را در مقابل «فقه مسئلهمحور» مطرح کرده و گونههای جدیدی را برای بحث فقهی رقم زده است.
محور تقسیم و پیشفرض تولید دیگر واژگان ناظر به گونههای بحث فقهی، چون «فقه حکومتی»، «فقهالتقنین»، «فقه اقتصاد» و «فقه خانواده» را میتوان در نوع تمرکز بحث فقهی جست. اینگونه تقسیمات فقهی به تبع ضرورت تخصصیسازی دانش و فرآیند رو به رشد دانش فقه در حوزههای تخصصی گوناگون با کثرت مسائل مبتلا شکل گرفته و بهسرعت رو به افزایش است. این گونهها از بحث فقهی مصادیق و زیربحثهای فقه موضوعی یا فقه تخصصیاند.
بر اساس تحلیل و تقسیمی که گذشت، میتوان نظامواره جامع بحث فقهی را در نمودار ذیل ترسیم کرد:
بحث فقهی
- استنباطکننده
- نحوه مطرحکردن بحث
* ابعاد گوناگون و زوایای متعدد بحث فقهی، به تبع واژگان کلیدی و اصطلاحات رایج مبتنی بر کارکرد و نوع مدونات شکلگرفته در هر حوزه تخصصی تحلیل و تقسیم شد و برخلاف مباحث رایج، در تبیین تفاوت میان اصطلاحات بحث فقهی از بررسی مفاهیم شرحالاسمی و مقایسه لغوی واژگان اجتناب شد.
* در ضمنِ این پژوهش، ساختاری جامع از بحث فقهی در ابعاد گوناگون آن، مبتنی بر پیشفرضهای حاکم بر بحث فقهی عرضه شد. این ساختار ناقض تقسیم بحثهای گذشته در حوزه گونهشناسی بحث فقهی است.
* در مقایسه با پژوهش حاضر، نزدیکترین ساختار و منطقیترین شکل طرح بحث فقهی در میان پژوهشهای پیشین را میتوان تقسیم مباحث فقهی به «فتوایی» و «استدلالی» دانست که مشهورترین تقسیم است. این تقسیم در بخش اساسی نتیجه با پژوهش حاضر مشترک است؛ اما از لحاظ توجه به تمام ابعاد درگیر در ضمن بحث فقهی و همچنین درباره گونههای متنوع و اصطلاحات فراوان رواجیافته پاسخگویی لازم را ندارد.
* آنچه در این نگارش آمده به معنای توقف در گونههای بحث فقهی و انحصار آن به گونهها و زوایای مذکور نیست، بلکه ناظر به مصادیق و گونههای یافتشده در این حوزه و تحلیل پیشفرضهای آن برای تقسیم بحث و دستیابی به نظاموارهای جامع تمام ابعاد بحث فقهی است. این مسئله را از آن رو کاویدیم و بر آن تأکید کردیم که ظرافتهای بحث فقهی و جایگاه هر بحث را تبیین کنیم. یافتن گونههایی فراتر از آنچه در این مقال آمد، میتواند بر فرآیند تحلیل و تقسیم اثرگذار باشد.
* در تقسیمات مطرحشده برای بحث فقهی، محور تقسیم فقط «استنباط حکم» است و موضوعات فراوان مربوط به دانش فقه از بحث این نگارش خارج است. اگر نگارشی با موضوع «دانش فقه» و گونههای بحثی درباره آن تدوین شود، فراتر از «استنباط حکم» که موضوع این نگارش است، مباحث پیرامونی دانش نیز داخل در تقسیم بحث خواهد شد؛ چنانکه مباحثی چون «اصطلاحشناسی»، «تاریخ تشریع و تاریخ فقه»، «فلسفه فقه»، «فروق فقهی»، «قواعد فقهی»، «روششناسی فقهی»، «درسنامهنگاری» و «موسوعهنگاری» در آن داخل میشوند.[xxvi]
* نوع نگارش نیز میتواند مقسمی برای ابعاد دانشی «فقه» باشد؛ چنانکه «نگارش مستقلِ مبتنی بر ساختاری مطلوب نزد نویسنده»، «شرحنگاری»، «مدارک و مستندنویسی»، «تعلیقهنویسی»، «تکملهنگاری» و «تحریرنویسی» از مباحث پیرامونی «دانش فقه»اند؛ اما چون به نظر میرسد محور تقسیم در این گونهها، «استنباط حکم» نیست، از آوردن آنها در اقسام بحث اجتناب شد.
* «فقه مصالحمحور»، «فقه اولویات» و «فقهالواقع» را نیز چون نمیتوان گونهای از بحث فقهی محسوب کرد، در مقاله مطرح نکردیم. در اینگونه اصطلاحات پررنگشدن نوعی دلیل فقهی نزد گروهی از مذاهب یا افراد و جایگاه آن دلیل، موضوع محوری بحث است.
[1]. نک: الجوهری، الصحاح، ج6، ص2243؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج13، ص522؛ الفیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج2، ص479؛ الطریحی، مجمع البحرین، ج6، ص355.
[2]. نک: ابنفارس، معجم مقائیس اللغة، ج4، ص442؛ المصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن
الکریم، ج9، ص123؛ اسلامی، مدخل علم فقه، ص45؛ الحکیم، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ص31.
[3]. نک: شریف مرتضی، رسائل الشریف المرتضی (رسالة الحدود والحقائق)، ج2، ص279؛ المشکینی، مجموعة آثار آیةالله المشکینی (اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها)، ص180؛ أبوحبیب، القاموس الفقهی لغة و اصطلاحاً، ص289؛ اسلامی، مدخل علم فقه، ص45.
[4]. عبدالعال، البحث الفقهی، ص12ـ13.
[5]. الطباطبایی البروجردی، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر، ص18ـ22.
[6]. نک: مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ص63 به بعد «اهم منابع فقه».
[7]. نک: مهریزی، درایتی، فقه فتوایی آخوند خراسانی، ص19.
[8]. نک: اسلامی، مدخل علم فقه، ص209.
[9]. نک: الفضلی، التقلید والاجتهاد، ص212-225.
[10]. نک: مهریزی، درایتی، فقه فتوایی آخوند خراسانی، ص19؛ مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ص67 و377.
[11]. نک: اسلامی، مدخل علم فقه، ص209.
[12]. نک: کلانتری، «پیدایش و تطور کتابهای فقه القرآن»؛ فخلعی، «جستاری در تاریخ تفسیر آیات الأحکام»، ص347؛ فاکر میبدی، «فقه القرآن شیعه در بستر تاریخ».
[13]. نک: السبحانی، ادوار الفقه الامامی، ص251؛ حبالله، نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی، ص306ـ335.
[14]. نک: الحکیم، «مراحل تطور الاجتهاد فی الفقه الامامی»، ص177؛ جناتی، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص224ـ229؛ الحکیم، تاریخ و تطور الفقه والأصول، ص61ـ67.
[15]. نک: فقه اجتماعی، به کوشش محمدباقر ربانی، ص15ـ17.
[16]. نک: الصدر، موسوعة الشهید الصدر (ومضات)، ج17، ص188؛ اسکندری، تولایی، «نظریه فهم اجتماعی نصوص، مبانی، کارکرد»، ص9ـ35.
[17]. نک: الشیخ قبلان، حول التخصص فی الأبواب الفقهیة، الاجتهاد والتجدید، ج2، ص225ـ242؛ الفضلی، التقلید والاجتهاد، ص213.
[18]. نک: ابنعبدالرحمن الرومی، الصیاغة الفقهیة فی العصر الحدیث، ص347ـ489.
[19]. نمونهای از نگارشها در این حوزه فقه نظام الأسرة اثر غدیر حمودی و منابع فراوانی است که با عنوان الأحول الشخصیة نگاشته شدهاند.
[20]. نک: الحکیم، مجتمعنا فی تراث الشهید السید محمدباقر الصدر، ص69؛ الغفوری، «فقه النظریة عند الشهید الصدر»، ص123ـ204؛ عبدالحمید، الشهید الصدر من فقه الأحکام إلی فقه النظریات، ص118ـ130؛ العذاری، الاجتهاد والتجدید (فقه النظریة، معرفة وتطبیق)، ج2، ص111ـ132؛ ابنعبدالرحمن الرومی، الصیاغة الفقهیة فی العصر الحدیث، ص491ـ637.
[21]. نک: الحکیم، مجتمعنا فی تراث الشهید السید محمدباقر الصدر، ص67ـ68.
[22]. الصدر، موسوعة الشهید الصدر (الاسلام یقود الحیاة)، ج5، ص20ـ22.
[23]. مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری (ده گفتار، اصل اجتهاد در اسلام)، ص184ـ186.
[24]. گروه نویسندگان، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص201ـ211؛ نک: مهریزی، «اجتهاد گروهی: نقد و معرفی کتاب الاجتهاد الجماعی»؛ ایازی، «ادله اجتهاد جمعی و نقد ادله مخالفان»، در: www.ayazi.net.
[25]. نک: اسلامی، مدخل علم فقه، ص209.
[26]. نک: مهریزی، درایتی، فقه فتوایی آخوند خراسانی، ص19.
[i]. برای نمونه نک:
ـ الملاح، الشیخ حسین محمد، الفتوی نشأتها و تطورها، أصولها و تطبیقاتها، که بحث جامعی در موضوع فقه فتوایی از گونههای بحث فقهی است و در آن فتوا و مباحث مرتبط با آن در میان مذاهب اسلامی به طور جامع تحلیل شده است.
ـ الجدعانی، مجمول بنت أحمد بنحمید، الاستدراک الفقهی تأصیلا و تطبیقا، که در آن استدراک یا همان نقد و تعلیقهنگاری را، که از گونههای بحث فقهی است، بهتفصیل کاویده است.
ـ ابنعبدالرحمن الرومی، هیثم بنفهد، الصیاغة الفقهیة فی العصر الحدیث، در این کتاب دو گونه از بحث فقهی، یعنی تقنین الأحکام الشرعیة (ص347ـ490) و النظریة الفقهیة (ص491 به بعد)، به شکل وافی بررسی شده است، اما به نظر میرسد موضوع تقسیم، فقط اَشکال بحث فقهی با محوریت استنباط احکام نیست، بلکه نقطه اهتمام نویسنده تقسیم نگارشها در حوزه دانش فقه است. این مطلب از مقدمات او در باب تعریف الصیاغة الفقهیة (ص23ـ29)، بحث در باب الصیاغة الفقهیة عند الفقهاء السابقین (ص31ـ160) و از قراردادن اصطلاحشناسی فقهی (المصطلح الفقهی، ص189ـ346) در میان گونههای بحث فقهی معاصر دیده میشود.
[ii]. نک: ابنالشّلی، أبوأمامة نوار، اصلاح الفکر الفقهی، ص63؛ وی در بحث از فنون فقه ضمن تقسیم دانشهای مرتبط با بحث فقهی، که از نظر موضوع اعم از بحث گونهشناسی است، به گونههایی از بحث فقهی، همچون نوازل الأحکام، الفقه المقارن، آیات الأحکام، احادیث الأحکام و النظریات الفقهیة نیز اشاره میکند. همچنین عطیة، جمال، تجدید الفقه الاسلامی (التجدید الفقهی المنشود)، ص36ـ45، که از گونههای بحث فقهی به فقه مقارن، فقه قانونگذاری و نظریهپردازی فقهی اشاره میکند. همچنین الأشقر، عمر سلیمان، تاریخ الفقه الاسلامی، ص210، «النظریات الفقهیة»؛ الدسوقی، محمد، مقدمة فی دراسة الفقه الاسلامی، ص191 «الفقه المذهبی والفقه المقارن»، ص216 «تقنین الفقه»، ص262 «النظریة الفقهیة».
[iii]. یکی از بحثهای جنجالی دوران معاصر ظهور گروههایی است که به «قرآنگرا» شهرت یافتهاند. محور قرآنگرایی انکار «سنت» و اکتفا به قرآن در استنباط احکام است (نک: حبالله، حیدر، نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی، ص509ـ519، ص612ـ638).
[iv]. از باب نمونه، برای استمرار این گونه از بحث فقهی تا دوران معاصر میتوان به کتاب ارزشمند الفقه المأثور، اثر علی مشکینی، از علمای معاصر، اشاره کرد (نک: المشکینی، میرزا علی، مجموعة آثار آیة الله المشکینی (الفقه المأثور)).
[v]. نگارشهای فراوان در حوزه «فقه الخلاف» از آغازین نگارشهای حوزه فقه تا به امروز جریان داشته است. برای نمونه اولین آثار در حوزه «فقه الخلاف» در اهل سنت میتوان به اختلاف أبیحنیفة و أبیلیلی اثر ابویوسف (182ق) اشاره کرد. در فقه شیعه نیز کتاب الخلاف شیخ طوسی از اولین نگاشتههای این حوزه فقهی است. استمرار این بحث تا به امروز چنان گسترده است که نیاز به ذکر ندارد؛ اما برای نمونه الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف اثر جعفر سبحانی، مسائل خلافیة اثر السید عبدالحسین شرفالدین که بعدها به مسائل فقهیة مشهور شد و دراسات فقهیة فی مسائل خلافیة تألیف نجمالدین طبسی از نگارشهای معاصر در این حوزهاند.
[vi]. این عنوان و مشابهات آن، چون فقه الائتلاف، در میان معاصران رنگ جدی به خود گرفته، همچون اصطلاحی در حوزه بحث فقهی داخل شده و نگارشهایی را در پی داشته است (نک: الحکیم، السید منذر، فقه الوفاق فی تراث الامام شرف الدین، ص223ـ225؛ السدلان، صالح بنغانم، الائتلاف والاختلاف، اسسه و ضوابطه، ص70). مراجعه به آثار قدما و عناوینی چون المؤتلف من المختلف بین أئمة السلف اثر امین الاسلام طبرسی (548ق) و جامع الخلاف والوفاق بین الامامیة و أئمة الحجاز والعراق اثر سبزواری (حدود 700ق) دلالت بر جریان این اندیشه در میان گذشتگان نیز دارد.
[vii]. این نگاه مبتنی بر نفی تعصب مذهبی و با تکیه بر اندیشه سلفی شکل گرفته است. البته در این نظریه نحلهها و تقریرهای متعددی مطرح است (نک: أمام، کمالالدین، التعصب المذهبی: قراءة معرفیة، ص250ـ251؛ الجوجو، حسن، التعصب المذهبی والتطرف الدینی و أثرهم علی الدعوة الاسلامیة).
[viii]. نمونه این قسم نگارش نیز فراوان است. فراتر از نگارش در این حوزههای بحث فقهی، منابعی نیز درباره مبانی و روش بحث در این اقسام از بحث فقهی تدوین شده است؛ برای نمونه: الموسوی، السید محمد، منهج الفقه الاسلامی فی المسائل المستحدثة و القحطانی، مسفر بنعلی بنمحمد، منهج استنباط احکام النوازل الفقهیة المعاصرة.
[ix]. نگارش در حوزه «فقه سیاسی» یا «فقهالدولة» در فقه اسلامی، بهویژه در فقه اهل سنت، سابقهای دیرینه دارد. این بحث از ابحاث فقه موضوعی با عناوینی چون ولایت فقیه، فقه سیاسی، فقهالدولة و السیاسة الشرعیة نیز نامیده میشود. برای نمونه تألیفات در این حوزه میتوان به ولایت فقیه اثر امام خمینی، السیاسة الشرعیة اثر ابنتیمیه و نظام الحکم فی الشریعة والتاریخ الاسلامی اثر ظافر القاسمی اشاره کرد. برای تفصیل بحث نک: الفقه السیاسی الاسلامی اثر خالد فهدوی.
[x]. نگارش در این حوزه در دوره معاصر در تمام جوامع اسلامی رشد چشمگیری داشته و در حوزه نظریهپردازی، قانونگذاری و نظام اقتصادی اسلامی و واقعیتهای عملی قابل تطبیق در جامعه کارهای بزرگی صورت گرفته است. شکلگیری مجامع علمی در فقه اقتصاد، رشتههای متعدد دانشگاهی در این حوزه و مجلات تخصصی بیشمار از مصادیق توسعه این گونه بحث فقهی است.
[xi]. برای نمونه بحث در حوزه نظریهپردازی در این گونه بحث فقهی نک: الشرفی، عبدالمجید السوسوه، الاجتهاد الجماعی فی التشریع الاسلامی، ص43ـ124؛ الکرنز، نصر محمود، الاجتهاد الجماعی و تطبیقاته المعاصرة، ص31ـ92، القرضاوی، یوسف، الاجتهاد فی الشریعة الاسلامیة، ص182ـ184؛ الشبلی، مصطفی، الفقه الاسلامی بین المثالیة والواقعیة، ص220ـ211؛ القطان، مناع، تاریخ التشریع الاسلامی، ص422ـ423؛ الزرقا، مصطفی أحمد، الفقه الاسلامی و مدارسه، ص113ـ119.
برای معرفی نمونههای تطبیقی و واقعی مؤسسات و مجامع فقهی نک: الکرنز، نصر محمود، الاجتهاد الجماعی و تطبیقاته المعاصرة، ص97ـ142؛ الشرفی، عبدالمجید السوسوه، الاجتهاد الجماعی فی التشریع الاسلامی، ص138ـ140؛ الدسوقی، محمد، مقدمة فی دراسة الفقه الاسلامی، ص226ـ228.
[xii]. برخی فقه فتوایی را به حکم شرعی به نحو کلی یا اخبار از حکم کلی معنا کردهاند (العاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، ص156). برخی نیز آن را به معنای طلب فتوا و استفتاء دانستهاند (أبوحبیب، سعدی، القاموس الفقهی لغة و اصطلاحاً، ص281؛ عبدالرحمن، محمود، معجم المصطلحات والألفاظ الفقهیة، ج3، ص33).
[xiii]. این بحث تا آنجا پیش رفته که گاه فقیهی در فقه استدلالی به نتیجهای علمی رسیده، اما در فقه فتوایی خود نظر دیگری را اعلام کرده است. نمونههای آن فراوان است؛ مثلاً امام خمینی در کتاب الطهارة (ج4، ص200) قائل به لزوم تعدد در تطهیر اناء با ماء معتصم میشود؛ اما در تحریر الوسیله (ج1، ص128) میگوید احوط آن است که تعدد ترک نشود. همچنین درباره عدم اشتراط لفظ در عقد نکاح در کتاب البیع (ج1، ص267ـ268) قائل به شرط نبودن لفظ و وقوع آن با فعل میشود؛ اما در تحریر (ج2، ص246) لفظ را برای وقوع عقد شرط میکند. البته این نمونهها تابع قاعده عمومی احتیاط در مقام فتوا هستند.
[xiv]. این شکل از آثار فقهی مصادیق فراوانی، بهویژه در میان قدما، دارد، از جمله النهایة فی مجرد الفقه والفتوی نگاشته شیخ طوسی. البته در میان کارهای معاصر نیز نمونههایی از آن را میتوان یافت، از جمله الفقه المأثور، نگاشته میرزا علی مشکینی.
[xv]. برای نمونه نک: الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، نگاشته شیخ یوسف بحرانی. در دوران معاصر نیز میتوان به نهج الشریعة لجمیع الشیعة اثر الشیخ محسن آل عصفور اشاره کرد.
[xvi]. نمونه آن تعلیقات متعددی است که بر رسائل عملیه، عروة الوثقی، منهاج الصالحین، تحریر الوسیلة و مانند اینها نگاشته شده است. البته این سبک در طول تاریخ جریان داشته و مصادیق آن فراواناند.
[xvii]. رسالهنویسی به معنای جمعآوری و تدوین مجموعهای از مسائل مبتلابه مکلف است که سابقهای دیرینه دارد. برخی معتقد الامامیة اثر عمادالدین حسن طبری (698ق) (مدرسی طباطبایی، سید حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ص377)، برخی جامع عباسی اثر شیخ بهایی (جناتی، محمدابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص284) و برخی احکام النساء تألیف شیخ مفید (مهریزی، مهدی، درایتی، محمدحسین، فقه فتوایی آخوند خراسانی، ص20) را اولین نگاشتههای این حوزه میدانند. این نوع نگارشها در دوران معاصر شکل سازمانیافته و متکاملی به خود گرفته و رواج فراوان دارد.
[xviii]. پاسخگویی به پرسشها و مراجعات مکلفان موضوع این نوع نگارشها است (نک: جناتی، محمدابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص278ـ284).
[xix]. برای نمونه میتوان به کتاب النص والاجتهاد تألیف السید عبدالحسین شرفالدین اشاره کرد.
[xx]. وجود منابع فقه مقارن در هر مذهب و نیز اعتماد فقهای هر مذهب بر مقارننگاریهای خویش و انکار مباحث مقارن دیگر مذاهب قرینه صدق این ادعا است. برای نمونه در سایت «إسلام ویب» فتوای شماره 123768 در پاسخ به پرسش از منابع فقه مقارن درباره کتاب الفقه علی المذاهب الخمسة نوشته محمدجواد مغنیة آورده است: «فأما الکتب المذکورة فمنها ما لا یعول علیه، و لا یلتفت إلیه ککتاب الفقه علی المذاهب الخمسة، فإن مؤلفه مشهورٌ بالبدعة، و لیس کتابه من الکتب المعتبرة عند أهل السنة، فلا ینبغی لک اقتناؤه و لا النظر فیه».
[xxi]. این نگاه مبتنی بر نفی تعصب مذهبی و با تکیه بر اندیشه سلفی شکل گرفته است. البته در این نظریه نحلهها و تقریرهای متعددی مطرح است (نک: أمام، کمالالدین، التعصب المذهبی؛ قراءة معرفیة، ص250ـ251؛ الجوجو، حسن، التعصب المذهبی والتطرف الدینی و أثرهم علی الدعوة الاسلامیة).
[xxii]. یوسف قرضاوی در این باب میگوید: «والأولی بالمفتی المعاصر: أن یخرج بالناس من سجن المذهبیة الضیقة إلی باحة الشریعة الواسعة، بما فیها المذاهب المتبوعة، والمذاهب المنقرضة، و أقوال الأئمة الذین لم یعرف لهم مذهب یتبع، و هم جد کثیرین. و فوق هؤلاء جمیعاً، أقوال علماء الصحابة... إننا قد نری بعض المذاهب تشدد فی مسألة، علی حین یخفف فیها مذهب آخر أو مذاهب أخری. و بعضها یضیق فی قضیة غایة التضییق، و غیره یوسع فیها غایة التوسعة، و هذا یعطینا فرصة للموازنة و الترجیح، و اختیار ما هو أهدی سبیلا، و أرجح دلیلا» (القرضاوی، یوسف، فی فقه الأقلیات المسلمة، ص34).
[xxiii]. برای مخالفان این نظریه نک: اللامذهبیة أخطر بدعة تهدد الأمة الاسلامیة تألیف محمد سعید رمضان البوطی و اللامذهبیة قنطرة اللادینیة تألیف محمد زاهد بنالحسن الکوثری. درباره موافقان و مدافعان این نظریه افزون بر آنچه در پینوشتهای قبل آمد، نک: عباسی، محمد عید، بدعة التعصب المذهبی و آثارها الخطیرة فی جمود الفکر و انحطاط المسلمین.
[xxiv]. برای نمونه نگارش «فقه الخلاف» در حوزه درونمذهبی میتوان مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة اثر علامه حلی و فقه استدلالی در مسائل خلافی نوشته محمدجواد غروی اصفهانی را نام برد.
[xxv]. مصادیق «فقه الخلاف» مبتنی بر اختلافات مذهبی نیز فراوان است. برای نمونه در اهل سنت اختلاف أبیحنیفة و أبیلیلی اثر ابویوسف (182ق) و در فقه شیعه الخلاف شیخ طوسی؛ الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف تألیف جعفر سبحانی، مسائل خلافیة اثر سید عبدالحسین شرفالدین، که بعدها به مسائل فقهیة مشهور شد، و دراسات فقهیة فی مسائل خلافیة نوشته نجمالدین طبسی از نگارشهای این حوزهاند.
[xxvi]. برخی به این مسئله التفات کرده و در تقسیم بحث خود آن را لحاظ کردهاند (نک: ابنعبدالرحمن الرومی، هیثم بنفهد، الصیاغة الفقهیة فی العصر الحدیث، ص189ـ345).
ابنالشلی، أبوأمامة نوار (1432ق/2011م)، إصلاح الفکر الفقهی رؤیة معاصرة، الطبعة الأولی، القاهرة: دار السلام للطباعة والنشر والتوزیع والترجمة.
ابنعبدالرحمن الرومی، هیثم بنفهد (1433ق)، الصیاغة الفقهیة فی العصر الحدیث دراسة تأصیلیة، الریاض: دار التدمریة.
ابنفارس، أبوالحسین أحمد (1404ق)، معجم مقائیس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، الطبعة الأولی، قم: مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی.
ابنمنظور الافریقی المصری، أبیالفضل جمالالدین محمد بنمکرم (1414ق)، لسان العرب، تحقیق: أحمد فارس صاحب الجوائب، الطبعة الثالثة، بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، دار صادر.
أبوحبیب، سعدی (1408ق)، القاموس الفقهی لغة و اصطلاحا، الطبعة الثانیة، دمشق: دار الفکر.
اسلامی (اسفندیاری)، رضا (1384ش)، مدخل علم فقه: ادوار، منابع، مفاهیم، کتابها و رجال فقه مذاهب اسلامی، چ اول، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
اسکندری، الهام، تولایی، علی (1391ش)، «نظریه فهم اجتماعی نصوص، مبانی، کارکرد»، در: مطالعات اسلامی، فقه و اصول، س44، ش90، ص9ـ36.
الأشقر، عمر سلیمان (1402ق)، تأریخ الفقه الاسلامی، الطبعة الأولی، الکویت: مکتبة الفلاح.
أمام، کمالالدین (1428ق)، «التعصب المذهبی قراءة معرفیة»، مجلة رسالة التقریب، العدد 59.
ایازی، محمدعلی (1391ش)، «ادله اجتهاد جمعی و نقد ادله مخالفان»، در: پایگاه اطلاعرسانی مراجع شیعه، کد مقاله: 1391124414، http://www.marjaema.net/?p=4&id=14.
البوطی، محمد سعید رمضان (1426ق)، اللامذهبیة أخطر بدعة تهدد الشریعة الاسلامیة، دمشق ـ سوریة: دار الفارابی للمعارف.
الجدعانی، مجمول بنت أحمد بنحُمید (1435ق/2014م)، الاستدراک الفقهی تأصیلا و تطبیقا، الطبعة الأولی، مکة المکرمة: الملتقی العلمی للنشر والتوزیع.
جناتی شاهرودی، محمدابراهیم (1374ش)، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، قم: برنامه جامع فقه نور، مرکز کامپیوتری علوم اسلامی.
الجوجو، حسن (1426ق)، «التعصب المذهبی والتطرف الدینی وأثرهم علی الدعوة الاسلامیة»، مؤتمر الدعوة الاسلامیة و متغیرات العصر، الجامعة الاسلامیة بغزة، کلیة أصول الدین.
الجوهری، اسماعیل بنحماد (1410ق)، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق: أحمد عبد الغفور العطار، الطبعة الأولی، بیروت: دار العلم للملایین.
حبالله، حیدر (2006م)، نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی التکون والصیرورة، الطبعة الأولی، بیروت: مؤسسة الانتشارات العربی.
الحکیم، السید محمدجعفر (1431ق)، تأریخ و تطور الفقه والأصول فی حوزة النجف الأشرف العلمیة، الطبعة الرابعة، بیروت: مؤسسة العارف للمطبوعات.
الحکیم، السید محمدهادی (1389ش)، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، إشراف: السید محمود الهاشمی الشاهرودی، الطبعة الأولی، قم: مؤسسة دائرة المعارف الفقه الاسلامی طبقا لمذهب أهل البیت7.
الحکیم، السید منذر (1420ق)، «مراحل تطور الاجتهاد فی الفقه الامامی»، در: مجلة فقه أهل البیت7، السنة الرابعة، العدد 13.
الحکیم، السید منذر (1426ق)، «فقه الوفاق فی تراث الامام شرف الدین»، در: فقه أهل البیت7، السنة العاشرة، العدد 38.
الحکیم، السید منذر (1430ق)، مجتمعنا فی تراث الشهید السید محمدباقر الصدر، الطبعة الأولی، طهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة.
الدسوقی، محمد (1420ق)، مقدمة فی دراسة الفقه الاسلامی، قطر: دار الثقافة للطباعة والنشر والتوزیع.
الزرقا، مصطفی أحمد (1416ق)، الفقه الاسلامی و مدارسه، الطبعة الأولی، دمشق و بیروت: دار القلم، دار الشامیة.
السبحانی التبریزی، الشیخ جعفر (1424ق)، أدوار الفقه الامامی، الطبعة الأولی، قم: مؤسسه امام صادق7.
السدلان، صالح بنغانم (1417ق)، الائتلاف والاختلاف، أسسه و ضوابطه، ریاض: دار بلنسیة للنشر والتوزیع.
الشبلی، محمد مصطفی (1982ق)، الفقه الاسلامی بین المثالیة والواقعیة، بیروت: الدار الجامعیة للطباعة والنشر.
شرفالدین الموسوی، الامام سید عبدالحسین (1404ق)، النص والاجتهاد، تحقیق و تعلیق: أبومجتبی، الطبعة الأولی، قم: سید الشهداء7.
الشرفی، عبدالمجید السوسوه (1418ق)، الاجتهاد الجماعی فی التشریع الاسلامی، الطبعة الأولی، قطر: وزارة الأوقاف والشؤون الاسلامیة.
الشیخ قبلان، عبدالأمیر (1424ق)، حول التخصص فی الأبواب الفقهیة، الاجتهاد والتجدید (مجموعة من المقالات المختارة للؤتمر الدولی الخامس عشر للوحدة الاسلامیة)، اعداد: سید جلالالدین میرآقایی، الطبعة الأولی، طهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة.
الصدر، السید محمدباقر (1421ق)، موسوعة الشهید الصدر (الاسلام یقود الحیاة)، الطبعة الأولی، قم: مرکز الأبحاث والدراسات التخصّصیة للشهید الصدر.
الصدر، السید محمدباقر (1423ق)، موسوعة الشهید الصدر (ومضات)، الطبعة الأولی، قم: مرکز الأبحاث والدراسات التخصّصیة للشهید الصدر.
الطباطبایی البروجردی، السید حسین (1416ق)، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر، المقرر: حسینعلی المنتظری، الطبعة الثالثة، قم: مکتب آیت الله المنتظری.
الطریحی، فخرالدین (1416ق)، مجمع البحرین، تحقیق: سید أحمد الحسینی، چاپ سوم، تهران: کتابفروشی مرتضوی.
العاملی، یاسین عیسی (1413ق)، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، الطبعة الأولی، بیروت: دار البلاغة للطباعة والنشر والتوزیع.
عباسی، محمد عید (1970م)، المذهبیة المتعصبة هی البدعة أو بدعة التعصب المذهبی وآثارها الخطیرة فی جمود الفکر و انحطاط المسلمین، عمان ـ الأردن: المکتبة الاسلامیة.
عبدالحمید، صائب (2008م)، الشهید محمد باقر الصدر من فقه الأحکام إلی فقه النظریات، الطبعة الأولی، بیروت: مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی.
عبدالرحمان، محمود (1999م)، معجم المصطلحات والألفاظ الفقهیة، القاهرة: دار الفضیلة للنشر والتوزیع.
عبدالعال، اسماعیل سالم (1429ق)، البحث الفقهی طبیعته، خصائصه، أصوله، مصادره مع المصطلحات الفقهیة فی المذاهب الأربعة، الطبعة الأولی، مکة المکرمة: مکتبة الأسدی.
العذاری، السید جواد (1424ق)، فقه النظریة معرفة و تطبیق، الاجتهاد والتجدید (مجموعة من المقالات المختارة للؤتمر الدولی الخامس عشر للوحدة الاسلامیة)، اعداد: سید جلالالدین میرآقایی، الطبعة الأولی، طهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة.
عطیة، جمال (1420ق)، تجدید الفقه الاسلامی (التجدید الفقهی المنشود)، الطبعة الأولی، بیروت: دار الفکر المعاصر.
الغفوری، خالد (1421ق)، «فقه النظریة عند الشهید الصدر»، مجلة فقه أهل البیت7، السنة الخامسة، العدد 20.
فاکر میبدی، محمد (1386ش)، «فقه القرآن شیعه در بستر تاریخ»، در شیعهشناسی، س5، ش17، ص29ـ68.
فخلعی، محمدتقی (1379ش)، «جستاری در تاریخ تفسیر آیات الأحکام»، در نشریه دانشکده الاهیات مشهد، ش49 و 50، ص347ـ394.
الفضلی، عبدالهادی (1428ق)، التقلید والاجتهاد دراسة فقهیة لظاهرتی التقلید والاجتهاد الشرعیین، بیروت: مرکز الغدیر.
فقه اجتماعی (1393ش). به کوشش محمدباقر ربانی، چاپ اول، قم: مرکز فقهی أئمه اطهار7.
الفیومی الحموی، أبوالعباس أحمد بنمحمد بنعلی (1414ق)، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، الطبعة الأولی، قم: منشورات دار الرضی.
القحطانی، مسفر بنعلی بنمحمد (1421ق/2000م)، منهج استنباط احکام النوازل الفقهیة المعاصرة دراسة تأصیلیة تطبیقیة، المملکة العربیة السعودیة: جامعة أم القری.
القرضاوی، یوسف (1417ق)، الاجتهاد فی الشریعة الاسلامیة، الطبعة الأولی، الکویت: دار القلم.
القرضاوی، یوسف (1422ق/2001م)، فی فقه الأقلیات المسلمة حیاة المسلمین وسط المجتمعات الأخری، الطبعة الأولی، مصر: دار الشروق.
القطان، مناع (1417ق)، تاریخ التشریع الاسلامی، الطبعة الثانیة، الریاض: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع.
الکرنز، نصر محمود (1429ق)، الاجتهاد الجماعی و تطبیقاته المعاصرة، إشراف: الدکتور ماهر حامد الحولی، غزة: الجامعة الاسلامیة.
کلانتری، محمد (1377ش)، «پیدایش و تطور کتابهای فقه القرآن»، در مجله فقه، ش17 و 18، ص344ـ369.
الکوثری، محمد زاهد بنالحسن (2006م)، اللامذهبیة قنطرة اللادینیة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث.
گروه نویسندگان (1341ش)، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، چاپ دوم، تهران: شرکت سهامی انتشار.
مدرسی طباطبایی، سید حسین (1410ق)، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمه: محمدآصف فکرت، چاپ اول، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
المشکینی، میرزا علی (1392ش)، مجموعة آثار آیة الله المشکینی (ج23؛ اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها)، تحقیق محمدمهدی إحسانیفر، الطبعة الأولی، قم: دار الحدیث.
المشکینی، میرزا علی (1392ش)، مجموعة آثار آیة الله المشکینی (ج26؛ الفقه المأثور)، تحقیق: محمدمهدی إحسانیفر، الطبعة الأولی، قم: دار الحدیث.
المصطفوی، حسن (1402ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الطبعة الأولی، تهران: مرکز الکتاب للترجمة والنشر.
مطهری، مرتضی (1384ش)، مجموعه آثار (ج 20؛ آشنایی با اصول فقه)، چاپ سوم، تهران: صدرا.
الملاح، الشیخ حسین محمد (1427ق/2006م)، الفتوی نشأتها و تطورها، أصولها و تطبیقاتها، بیروت، صیدا: المکتبة العصریة.
شریف مرتضی، علی بنحسین موسوی (1405ق)، رسائل الشریف المرتضی (ج2؛ رسالة الحدود والحقائق)، محقق و مصحح: سید مهدی رجایی، الطبعة الأولی، قم: دار القرآن الکریم.
خمینی، سید روحالله موسوی (1421ق)، کتاب البیع، چاپ اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
خمینی، سید روحالله موسوی (1421ق)، کتاب الطهارة، چاپ اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
خمینی، سید روحالله موسوی (بیتا)، تحریر الوسیلة، چاپ اول، قم: مؤسسه مطبوعات دار العلم.
الموسوی، السید محمد (1430ق)، منهج الفقه الاسلامی فی المسائل المستحدثة، الطبعة الأولی، قم: مرکز الطباعة والنشر التابعة لمکتب الاعلام الاسلامی.
مهریزی، مهدی (1377ش)، «اجتهاد گروهی: نقد و معرفی کتاب الاجتهاد الجماعی»، در آیینه پژوهش، ش50، ص32ـ35.
مهریزی، مهدی، درایتی، محمدحسین (1390ش)، فقه فتوایی آخوند خراسانی، چاپ اول، قم: معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
ابنالشلی، أبوأمامة نوار (1432ق/2011م)، إصلاح الفکر الفقهی رؤیة معاصرة، الطبعة الأولی، القاهرة: دار السلام للطباعة والنشر والتوزیع والترجمة.
ابنعبدالرحمن الرومی، هیثم بنفهد (1433ق)، الصیاغة الفقهیة فی العصر الحدیث دراسة تأصیلیة، الریاض: دار التدمریة.
ابنفارس، أبوالحسین أحمد (1404ق)، معجم مقائیس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، الطبعة الأولی، قم: مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی.
ابنمنظور الافریقی المصری، أبیالفضل جمالالدین محمد بنمکرم (1414ق)، لسان العرب، تحقیق: أحمد فارس صاحب الجوائب، الطبعة الثالثة، بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، دار صادر.
أبوحبیب، سعدی (1408ق)، القاموس الفقهی لغة و اصطلاحا، الطبعة الثانیة، دمشق: دار الفکر.
اسلامی (اسفندیاری)، رضا (1384ش)، مدخل علم فقه: ادوار، منابع، مفاهیم، کتابها و رجال فقه مذاهب اسلامی، چ اول، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
اسکندری، الهام، تولایی، علی (1391ش)، «نظریه فهم اجتماعی نصوص، مبانی، کارکرد»، در: مطالعات اسلامی، فقه و اصول، س44، ش90، ص9ـ36.
الأشقر، عمر سلیمان (1402ق)، تأریخ الفقه الاسلامی، الطبعة الأولی، الکویت: مکتبة الفلاح.
أمام، کمالالدین (1428ق)، «التعصب المذهبی قراءة معرفیة»، مجلة رسالة التقریب، العدد 59.
ایازی، محمدعلی (1391ش)، «ادله اجتهاد جمعی و نقد ادله مخالفان»، در: پایگاه اطلاعرسانی مراجع شیعه، کد مقاله: 1391124414، http://www.marjaema.net/?p=4&id=14.
البوطی، محمد سعید رمضان (1426ق)، اللامذهبیة أخطر بدعة تهدد الشریعة الاسلامیة، دمشق ـ سوریة: دار الفارابی للمعارف.
الجدعانی، مجمول بنت أحمد بنحُمید (1435ق/2014م)، الاستدراک الفقهی تأصیلا و تطبیقا، الطبعة الأولی، مکة المکرمة: الملتقی العلمی للنشر والتوزیع.
جناتی شاهرودی، محمدابراهیم (1374ش)، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، قم: برنامه جامع فقه نور، مرکز کامپیوتری علوم اسلامی.
الجوجو، حسن (1426ق)، «التعصب المذهبی والتطرف الدینی وأثرهم علی الدعوة الاسلامیة»، مؤتمر الدعوة الاسلامیة و متغیرات العصر، الجامعة الاسلامیة بغزة، کلیة أصول الدین.
الجوهری، اسماعیل بنحماد (1410ق)، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق: أحمد عبد الغفور العطار، الطبعة الأولی، بیروت: دار العلم للملایین.
حبالله، حیدر (2006م)، نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی التکون والصیرورة، الطبعة الأولی، بیروت: مؤسسة الانتشارات العربی.
الحکیم، السید محمدجعفر (1431ق)، تأریخ و تطور الفقه والأصول فی حوزة النجف الأشرف العلمیة، الطبعة الرابعة، بیروت: مؤسسة العارف للمطبوعات.
الحکیم، السید محمدهادی (1389ش)، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، إشراف: السید محمود الهاشمی الشاهرودی، الطبعة الأولی، قم: مؤسسة دائرة المعارف الفقه الاسلامی طبقا لمذهب أهل البیت7.
الحکیم، السید منذر (1420ق)، «مراحل تطور الاجتهاد فی الفقه الامامی»، در: مجلة فقه أهل البیت7، السنة الرابعة، العدد 13.
الحکیم، السید منذر (1426ق)، «فقه الوفاق فی تراث الامام شرف الدین»، در: فقه أهل البیت7، السنة العاشرة، العدد 38.
الحکیم، السید منذر (1430ق)، مجتمعنا فی تراث الشهید السید محمدباقر الصدر، الطبعة الأولی، طهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة.
الدسوقی، محمد (1420ق)، مقدمة فی دراسة الفقه الاسلامی، قطر: دار الثقافة للطباعة والنشر والتوزیع.
الزرقا، مصطفی أحمد (1416ق)، الفقه الاسلامی و مدارسه، الطبعة الأولی، دمشق و بیروت: دار القلم، دار الشامیة.
السبحانی التبریزی، الشیخ جعفر (1424ق)، أدوار الفقه الامامی، الطبعة الأولی، قم: مؤسسه امام صادق7.
السدلان، صالح بنغانم (1417ق)، الائتلاف والاختلاف، أسسه و ضوابطه، ریاض: دار بلنسیة للنشر والتوزیع.
الشبلی، محمد مصطفی (1982ق)، الفقه الاسلامی بین المثالیة والواقعیة، بیروت: الدار الجامعیة للطباعة والنشر.
شرفالدین الموسوی، الامام سید عبدالحسین (1404ق)، النص والاجتهاد، تحقیق و تعلیق: أبومجتبی، الطبعة الأولی، قم: سید الشهداء7.
الشرفی، عبدالمجید السوسوه (1418ق)، الاجتهاد الجماعی فی التشریع الاسلامی، الطبعة الأولی، قطر: وزارة الأوقاف والشؤون الاسلامیة.
الشیخ قبلان، عبدالأمیر (1424ق)، حول التخصص فی الأبواب الفقهیة، الاجتهاد والتجدید (مجموعة من المقالات المختارة للؤتمر الدولی الخامس عشر للوحدة الاسلامیة)، اعداد: سید جلالالدین میرآقایی، الطبعة الأولی، طهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة.
الصدر، السید محمدباقر (1421ق)، موسوعة الشهید الصدر (الاسلام یقود الحیاة)، الطبعة الأولی، قم: مرکز الأبحاث والدراسات التخصّصیة للشهید الصدر.
الصدر، السید محمدباقر (1423ق)، موسوعة الشهید الصدر (ومضات)، الطبعة الأولی، قم: مرکز الأبحاث والدراسات التخصّصیة للشهید الصدر.
الطباطبایی البروجردی، السید حسین (1416ق)، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر، المقرر: حسینعلی المنتظری، الطبعة الثالثة، قم: مکتب آیت الله المنتظری.
الطریحی، فخرالدین (1416ق)، مجمع البحرین، تحقیق: سید أحمد الحسینی، چاپ سوم، تهران: کتابفروشی مرتضوی.
العاملی، یاسین عیسی (1413ق)، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، الطبعة الأولی، بیروت: دار البلاغة للطباعة والنشر والتوزیع.
عباسی، محمد عید (1970م)، المذهبیة المتعصبة هی البدعة أو بدعة التعصب المذهبی وآثارها الخطیرة فی جمود الفکر و انحطاط المسلمین، عمان ـ الأردن: المکتبة الاسلامیة.
عبدالحمید، صائب (2008م)، الشهید محمد باقر الصدر من فقه الأحکام إلی فقه النظریات، الطبعة الأولی، بیروت: مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی.
عبدالرحمان، محمود (1999م)، معجم المصطلحات والألفاظ الفقهیة، القاهرة: دار الفضیلة للنشر والتوزیع.
عبدالعال، اسماعیل سالم (1429ق)، البحث الفقهی طبیعته، خصائصه، أصوله، مصادره مع المصطلحات الفقهیة فی المذاهب الأربعة، الطبعة الأولی، مکة المکرمة: مکتبة الأسدی.
العذاری، السید جواد (1424ق)، فقه النظریة معرفة و تطبیق، الاجتهاد والتجدید (مجموعة من المقالات المختارة للؤتمر الدولی الخامس عشر للوحدة الاسلامیة)، اعداد: سید جلالالدین میرآقایی، الطبعة الأولی، طهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة.
عطیة، جمال (1420ق)، تجدید الفقه الاسلامی (التجدید الفقهی المنشود)، الطبعة الأولی، بیروت: دار الفکر المعاصر.
الغفوری، خالد (1421ق)، «فقه النظریة عند الشهید الصدر»، مجلة فقه أهل البیت7، السنة الخامسة، العدد 20.
فاکر میبدی، محمد (1386ش)، «فقه القرآن شیعه در بستر تاریخ»، در شیعهشناسی، س5، ش17، ص29ـ68.
فخلعی، محمدتقی (1379ش)، «جستاری در تاریخ تفسیر آیات الأحکام»، در نشریه دانشکده الاهیات مشهد، ش49 و 50، ص347ـ394.
الفضلی، عبدالهادی (1428ق)، التقلید والاجتهاد دراسة فقهیة لظاهرتی التقلید والاجتهاد الشرعیین، بیروت: مرکز الغدیر.
فقه اجتماعی (1393ش). به کوشش محمدباقر ربانی، چاپ اول، قم: مرکز فقهی أئمه اطهار7.
الفیومی الحموی، أبوالعباس أحمد بنمحمد بنعلی (1414ق)، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، الطبعة الأولی، قم: منشورات دار الرضی.
القحطانی، مسفر بنعلی بنمحمد (1421ق/2000م)، منهج استنباط احکام النوازل الفقهیة المعاصرة دراسة تأصیلیة تطبیقیة، المملکة العربیة السعودیة: جامعة أم القری.
القرضاوی، یوسف (1417ق)، الاجتهاد فی الشریعة الاسلامیة، الطبعة الأولی، الکویت: دار القلم.
القرضاوی، یوسف (1422ق/2001م)، فی فقه الأقلیات المسلمة حیاة المسلمین وسط المجتمعات الأخری، الطبعة الأولی، مصر: دار الشروق.
القطان، مناع (1417ق)، تاریخ التشریع الاسلامی، الطبعة الثانیة، الریاض: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع.
الکرنز، نصر محمود (1429ق)، الاجتهاد الجماعی و تطبیقاته المعاصرة، إشراف: الدکتور ماهر حامد الحولی، غزة: الجامعة الاسلامیة.
کلانتری، محمد (1377ش)، «پیدایش و تطور کتابهای فقه القرآن»، در مجله فقه، ش17 و 18، ص344ـ369.
الکوثری، محمد زاهد بنالحسن (2006م)، اللامذهبیة قنطرة اللادینیة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث.
گروه نویسندگان (1341ش)، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، چاپ دوم، تهران: شرکت سهامی انتشار.
مدرسی طباطبایی، سید حسین (1410ق)، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمه: محمدآصف فکرت، چاپ اول، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
المشکینی، میرزا علی (1392ش)، مجموعة آثار آیة الله المشکینی (ج23؛ اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها)، تحقیق محمدمهدی إحسانیفر، الطبعة الأولی، قم: دار الحدیث.
المشکینی، میرزا علی (1392ش)، مجموعة آثار آیة الله المشکینی (ج26؛ الفقه المأثور)، تحقیق: محمدمهدی إحسانیفر، الطبعة الأولی، قم: دار الحدیث.
المصطفوی، حسن (1402ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الطبعة الأولی، تهران: مرکز الکتاب للترجمة والنشر.
مطهری، مرتضی (1384ش)، مجموعه آثار (ج 20؛ آشنایی با اصول فقه)، چاپ سوم، تهران: صدرا.
الملاح، الشیخ حسین محمد (1427ق/2006م)، الفتوی نشأتها و تطورها، أصولها و تطبیقاتها، بیروت، صیدا: المکتبة العصریة.
شریف مرتضی، علی بنحسین موسوی (1405ق)، رسائل الشریف المرتضی (ج2؛ رسالة الحدود والحقائق)، محقق و مصحح: سید مهدی رجایی، الطبعة الأولی، قم: دار القرآن الکریم.
خمینی، سید روحالله موسوی (1421ق)، کتاب البیع، چاپ اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
خمینی، سید روحالله موسوی (1421ق)، کتاب الطهارة، چاپ اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
خمینی، سید روحالله موسوی (بیتا)، تحریر الوسیلة، چاپ اول، قم: مؤسسه مطبوعات دار العلم.
الموسوی، السید محمد (1430ق)، منهج الفقه الاسلامی فی المسائل المستحدثة، الطبعة الأولی، قم: مرکز الطباعة والنشر التابعة لمکتب الاعلام الاسلامی.
مهریزی، مهدی (1377ش)، «اجتهاد گروهی: نقد و معرفی کتاب الاجتهاد الجماعی»، در آیینه پژوهش، ش50، ص32ـ35.
مهریزی، مهدی، درایتی، محمدحسین (1390ش)، فقه فتوایی آخوند خراسانی، چاپ اول، قم: معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.